با عرض سلام و تبريك بمناسبت هفته معلم خدمت همكاران محترم
اميدوارم اين طنز مورد پسند همكاران قرار گيرد:
شوخي هاي كامپيوتري:
شش مرحله نصب يک کامپيوتر جديد:
1- شور و شوق زياد 2- دست پاچگي شديد 3- ناتواني شديد 4- به دنبال مقصر گشتن 5- مجازات بيگناه 6- سود افراد بينفع
***********
- کامپيوترها به دو دسته تقسيم ميشوند: 1- نمونه اوليه 2- از رده خارج شده.
***********
- چه زماني يک کامپيوتر منسوخ ميشود؟
- فرداي روزي که ياد گرفتيد چه طور از آن استفاده کنيد.
***********
- امروز روزت را در اداره چگونه گذراندي؟
- افتضاح، کامپيوتر خراب شده بود و ما مجبور بوديم فکر کنيم.
***********
تعاريف:
فشردهسازي: کم کردن حجم فايلي که بايد آن را دور بيندازيد.
کنفرانس کامپيوتري: مجموعهاي از متخصصان کامپيوتر که جمع شدهاند و درباره باهوش بودن خودشان لاف ميزدند.
برنامه عيبياب: برنامهاي که به شما چيزي ميگويد که خودتان ميدانيد.مانند: «فايل خراب شده است.»
نامه الکترونيکي: روشي براي دريافت پيغامي نامفهوم از جانب کسي که نميشناسيد، درباره مطلبي که به آن اهميت نميدهيد.
هارد ديسک: وسيلهاي که به شما امکان ميدهد فايلهاي به درد نخور را نگه داريد.
چند رسانهاي: جستجويي بيمورد براي کاري نشدني.
برنامه آزمايشي: قسمتي از يک برنامه که مردم را متقاعد ميکند از کساني که به آنها اعتماد ندارند، با پولي که ندارند، چيزي را بخرند که به آن نيازي ندارند.
ميزبان: برنامهاي که به بقيه اين امکان را ميدهد که به کامپيوتر شما نفوذ کنند.
گارانتي: مدت زماني که در آن کامپيوتر شما خراب نميشود.
***********
کامپيوترهاي برتر
در قديم مهم اين بود که بتوانيد يک بز کوهي را بگيريد و با يک تير در پيشاني ، او را بکشيد. اما به مرور زمان اين مهارت بيارزش شده است. امروزه مهم اين است که بتوانيد کارت شبکه نصب کنيد، بدون اينکه مجبور باشيد با قسمت پشتيباني تماس بگيريد و ناتواني خودتان را نزد او اعتراف کنيد.
***********
راهنماي نحوه شماره گذاري ويرايش هاي يک نرم افزار
نسخه 1: شرکت مجبور شده اين نسخه را ارائه دهد، چون برنامهنويسها از ادامه کار خسته شده و بازاريابها هم زير فشار مشتريها داشتند سکته ميزدند.
نسخه 1. 1: ايرادهاي اساسي نسخه قبل که مانع از اجراي برنامه ميشد، مرتفع گشتهاند.
نسخه 2. 1: در اثر رفع اشکالات و ايرادهايي که در نسخه 101 صورت گرفته بود، ايرادهاي جديدي به نرم افزار اضافه شده بود که در اين نسخه همگي شناسايي و رفع شدهاند.
نسخه 2: بالاخره شرکت توليد کننده نرم افزار، موفق شد محصولي را که از اول برنامه ريزي کرده بود، توليد کند و به بازار ارائه دهد. البته اين محصول با خواستهها و نيازهاي اوليه مشتري هنوز فاصله دارد.
نسخه 1. 2: از آنجائيکه نسخه 2 نسبت به نسخه قبلي تغييرات زيادي داشته، عيوب زيادي هم به برنامه اضافه شده بود که در اين نسخه همگي رفع شدند. در ضمن با توجه به تجارب قبلي، برنامه کاملاً تست شده و هر گونه ايراد کشف شده رفع شده است.
نسخه 2. 2: شرکت سازنده يکي دو تا از خطاها را که در نسخه پيشين از قلم انداخته بود را رفع کرد. اين يکي دو خطا عملکرد کل نرم افزار را مختل ميکرد!
نسخه 3. 2: يکي از عيوبي که از نسخه يک در نرم افزار وجود داشته کشف و رفع شد. اين عيب بطرز مرموزي تاکنون خود را پنهان ساخته بود!
نسخه 3: بالاخره محصولي که مشتري از اول انتظارش را داشت توليد و وارد بازار شد.
نسخه 1. 3: باز هم بخاطر تغييرات عمده در نرم افزار، ايرادهايي بوجود آمده بودند که همگي رفع شدند.
نسخه 4: امکانات جديدي به برنامه اضافه شده ولي بدليل سنگينتر و کندتر شدن اجراي نرم افزار، مشتريها بايد هم مقدار حافظه رم خود را زيادتر کنند و هم CPU را ارتقاء دهند.
*من تصور میکنم که در بازار جهانی فقط پنج کامپیوتر وجود داشته باشد.
* هیچ دلیلی وجود ندارد که کسی بخواهد در خانهاش کامپیوتر داشته باشد.
*کامپیوترهای آینده از 5/1 تن سبکتر خواهند بود!
**********
زمانی کامپیوترتان از رده خارج میشود که:
1- هر جملهای را با «این مثل آن روزها نیست» شروع کنید.
2- بیش از دو هفته از تاریخ آن گذشته باشد.
3- نرمافزار جدیدی به بازار آمده باشد.
4- بوی سوختگی شدید شده باشد.
**********
آن بخش از کامپیوتر را که میتوان با چکش شکست، سخت افزار نامیده مي شود و آن قسمت که فقط میتوان به آن دشنام داد را نرم افزار مینامیم.
**********
شما زیادی با کامپیوتر کار کردهاید اگر:
هیچ صورتی حسابی را پرداخت نکنید، به این علت که صورت حساب به وسیله نامه الکترونیکی ارسال نشده است.
هنگام خواندن کتاب دنبال دگمه صفحه بعد بگردید.
روی کلید برق دو بار ضربه بزنید (دبل کلیک) تا آن را روشن کنید.
هر ده دقیقه یک بار سعی کنید روزنامه را ذخیره کنید، مبادا مطالبش از بین برود.
**********
همسر یک معتاد به کامپیوتر از او گله میکرد که: «تو هیچ وقت مرا جایی نمیبری. تمام مدت داری با کامپیوترت کار میکنی. حتی جشن عروسیمان را هم به یاد نداری. شرط میبندم که تاریخ عروسیمان را هم فراموش کردهای. «او جواب داد:» معلوم است که فراموش نکردهام. درست همان روزی بود که من کامپیوتر 266 پنتیوم 2 خودم را خریدم.»
**********
کامپیوترها کارهای زیادی را آسان کردهاند، اما اکثراً کارهایی را آسان کردهاند، که نیازی به آنها نبود.
بیشترین کاربرد کامپیوتر، تدارک کار زیاد برای منشی دفتر است.
**********
نخستوزیری یک رژه نظامی ترتیب داد. خطوطی از تانکها که سرو صدای زیادی میکردند، توپخانهها، چتربازان، کوماندوها و پیاده نظام که همگی به شدت مسلح بودند، دیده میشد. پیشاپیش اینها، مردانی در لباس معمولی دیده میشدند که بینظم راه میرفتند. یک سیاستمدار خارجی پرسید:
«آقای نخستوزیر، اینها مأمورین مخفی شما هستند؟» او جواب داد: «نه، اینها متخصصین کامپیوتر ما هستند، که قدرت تخریبشان از تمام چیزهایی که پشت سرشان است، بیشتر است».
**********
زمانی دنیا فقط به دو دسته تقسیم میشد، افرادی که از کامپیوتر استفاده میکردند و افرادی که استفاده نمیکردند. دنیای جدید به دو دسته تقسیم میشود. افرادی که درمانده به کامپیوتر خرابشان نگاه میکنند و افرادی که منتظر هستند کامپیوترشان خراب شود.
**********
«کامپیوتر خراب شده است.» اگر دنیای امروز ما به یک مرثیه نیاز داشته باشد، چیزی بهتر از این جمله وجود دارد؟
**********
قوانین کامپیوتری:
زمانی که یک برنامه کاملا اشکال زدایی شده باشد، زمانی است که آن برنامه از رده خارج شده است.
برنامهها به اندازه تمام حافظه کامپیوترتان حجیم خواهند شد.
همیشه یک اشکال باقی خواهد ماند.
کامپیوترها همیشه یک روز قبل از این که از سیستم بک آپ تهیه کنید، خراب میشوند.
زمانی که بالاخره حافظه بیشتری بخرید، فضای کافی روی دیسک نخواهید داشت.
اغلب بصورت نشسته با کمی خمیدگی روبروی خود را نگاه میکند.
این موجود توانایی بسیار زیادی در گیر دادن به یک موضوع و پلک نزدن را داراست.
بیشتر طول عمر خود را بدون تحرک سپری میکند و فقط انگشتانش دارای فعالیت بسیار زیاد هستند.
غالبا بصورت انفرادی یافت میشود و در پاسخ به مخاطب همواره میگوید: چی؟
۹۹٪ آنها شب زیست هستند.
*******
- یک برنامهنویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.
برنامهنویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
مهندس که میخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید.
برنامهنویس دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است.
من از شما یک سوال میپرسم و اگر شما جوابش را نمیدانستید ۵ دلار به من بدهید.
بعد شما از من یک سوال میکنید و اگر من جوابش را نمیدانستم من ۵ دلار به شما میدهم.
مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.
این بار، برنامهنویس پیشنهاد دیگرى داد.
گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما میدهم.
این پیشنهاد، چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامهنویس بازى کند.
برنامهنویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟»
مهندس بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامهنویس داد.
حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا میرود ۳پا دارد و وقتى پائین میآید ۴ پا؟»
برنامهنویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد.
آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد.
باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد.
سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت .
و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد.
مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد.
برنامهنویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟»
( شما هم میتوانید حدس بزنید)
مهندس دوباره بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد
دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامهنویس داد و رویش را برگرداند و خوابید …